دعای برگرداندن شر دشمن به خودش و دفع مکر و فریب و حیله دشمنان
در این پست از سایت ذکر و دعا و تعبیر خواب doa786.com دعای برگرداندن شر دشمن به خودش و دفع مکر و فریب و حیله دشمنان را قرار دادیم . دعای بسیار مجرب و قوی قرآنی برای دفع شر دشمن و در امان ماندن و محفوظ ماندن از مکر و فریب و حیله دشمن و برگرداندن شر دشمن به خودش صددرصد تضمینی و قطعی و مجرب در سایت دعا 786 …
دعای دفع شر دشمن,دعای دفع مکر و حیله دشمن,دعای ایمن ماندن از شر دشمن,دعای در امان ماندن از شر دشمن,دعای از بین رفتن دشمن,دعای دور کردن دشمن
دعای برگرداندن شر دشمن به خودش و دفع مکر و فریب و حیله دشمنان
دعای دور کردن نیرنگ دشمنان و بازگرداندن غلبه آنان
از دعاهاى امام علیه السلام است در دور ساختن مکر و فریب دشمنان و بازگرداندن قهر و غلبه آنان
إِلَهِی هَدَیْتَنِی فَلَهَوْتُ وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ
اى خداى من، تو مرا هدایت کردى و من به لهو و غفلت روى آوردم. پندم دادى و من سخت دلى نمودم. نعمتهاى نیکویم دادى و من نافرمانى کردم.
ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ فَلَکَ – إِلَهِی – اَلْحَمْدُ
آنگاه آنچه مرا از آن منع کرده بودى به من شناسانیدى و من شناختم و آمرزش طلبیدم و تو گناه من بخشیدى. زان سپس من بار دیگر به گناه بازگشتم و تو اغماض کردى. پس حمد باد تو را اى خداوند من.
تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَهَ الْهَلاَکِ وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ تَعَرَّضْتُ فِیهَا لِسَطَوَاتِکَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِکَ
خود را در وادیهاى هلاکت در افکندم و به دره هاى تلف در آمدم و در آن احوال، با سطوت و قهر تو، با عذابها و عقوبتهاى تو رویاروى شدم.
وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ وَ ذَرِیعَتِی أَنِّی لَمْ أُشْرِکْ بِکَ شَیْئًا وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَکَ إِلَهاً
بار خدایا، ره توشه من براى رسیدن به تو، اعتقاد من به یکتایى توست و دستاویز من اینکه هیچ چیز در خدایى با تو شریک نساخته ام و کسى را جز تو به خدایى نگرفته ام
وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَیْکَ بِنَفْسِی وَ إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسیءِ وَ مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِی
و اینک خود در تو گریخته ام، زیرا خطاکاران را جز تو فرارگاهى نیست و براى پناهنده اى که بهره خویش تباه کرده است جز تو پناهگاهى نیست.
فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ
بار خدایا، چه بسا دشمنى که شمشیر عداوت آخت و بر من تاخت و براى کشتن من خنجر خویش تیز کرد و با دم برنده آن آهنگ جان من نمود و زهر کشنده به آب من بیامیخت
وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ
و خدنگ جان شکار خویش در کمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره بیدار، دیده از من بر نمىگرفت و در دل داشت که مرا گزندى سخت رساند و شرنگ کینه خویش به کامم ریزد.
فَنَظَرْتَ – یَا إِلَهِی – إِلَى ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الاِنْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ
آنگاه اى خداوند من، دیدى که چسان از تحمل رنجها ناتوانم و چسان از انتقام کسى که با منش آهنگ قتال است عاجزم
وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلاَءِ فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی
و در میان آن همه دشمنان چسان تنهایم و دشمن چسان در کمین نشسته تا از طریقى که اندیشه مرا بدان راه نیست گرفتار گرداند.
فَابْتَدَأْتَنِی بِنَصْرِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ
بار خدایا، در چنین حالتى تو به یاریم آغاز کردى و به نیروى خود پشت مرا محکم ساختى و شمشیر قهرش را کند نمودى و با آن همه یاران که او را بودند تنهایش گذاشتى و مرا بر او غلبه دادى
وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَیْهِ فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ قَدْ عَضَّ عَلَى شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ
و آن تیر که به قصد هلاک من در کمان نهاده بود بر او باز گردانیدى. پس بى آنکه آتش خشمش فرو نشسته باشد یا عطش انتقامش تسکین یافته باشد، هزیمتش دادى و او از سر خشم سر انگشتان خویش مى گزید و مى گریخت، بى آنکه یارانش وعده هایى را که داده بودند به جاى آرند.
وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ وَ نَصَبَ لِی شَرَکَ مَصَایِدِهِ وَ وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ
اى خداوند من، چه بسا دشمن ستمگر که با مکاید خویش مرا بیازرد و دامهاى خود بر سر راه من تعبیه کرد و مرا زیر نظر خود گرفت
وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَاراً لاِنْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ وَ یَنْظُرُنِی عَلَى شِدَّهِ الْحَنَقِ
و چونان درندهاى که در کمین شکار گریخته خود بنشیند در کمین من نشست تا مگر فرصت حملهاش به دست افتد و در همان حال که با گشاده رویى چاپلوسى مى کرد با نگاه خشم آلودش در من. مى نگریست.
فَلَمَّا رَأَیْتَ – یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ – دَغَلَ سَرِیرَتِهِ وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَیهِ أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ
اى خداوند که متبارک و متعالى هستى، چون خبث باطنش و قبح نهانش را دیدى، او را در همان گودال که براى در دام افکندن من کنده بود به سر در انداختى
وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَى حُفْرَتِهِ فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلاً فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا
و در عمق گودالش سرنگون ساختى و او پس از آن همه سرکشى، ذلیل و سرکوفته گردید و در همان دامى گرفتار آمد که مرا گرفتار آن مى خواست.
وَ قَدْ کَادَ أَنْ یَحُلَّ بِی لَوْ لاَ رَحْمَتُکَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ
اگر نه رحمت تو بود، نزدیک بود که هر چه او را بر سر آمد مرا بر سر آید.
وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ وَ شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ وَ وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ
اى خداى من، بسا حسود مردى که بر نعمت من رشک برد و غصه راه گلویش بگرفت و خشم چون استخوانى حلقومش بیازرد و با نیش زبان خود مرا آزار داد و به هر عیب که در خود داشت مرا تهمت بر نهاد
وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِیهِ وَ قَلَّدَنِی خِلاَلاً لَمْ تَزَلْ فِیهِ وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ وَ قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ
و آبروى مرا آماج تیرهاى بهتان خود ساخت و صفاتى را که خود بدان موصوف بود بر من بست و به کید و نیرنگ خویش مرا خشمگین ساخت و با حربه مکر خود بر من حمله کرد.
فَنَادَیْتُکَ – یَا إِلَهِی – مُسْتَغِیثاً بِکَ وَاثِقاً بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ
پس اى پروردگار من، تو را ندا دادم و به درگاه تو استغاثه کردم. امیدم چنان بود که دعاى مرا به زودى اجابت کنى
عَالِماً أَنَّهُ لاَ یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ کَنَفِکَ وَ لاَ یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ
و نیک مىدانستم که آن کس که در سایه امن تو پناه جوید هرگز ستم نبیند و آن که به پناهگاه نصرت تو در آید از کس نهراسد. پس تو مرا به قدرت خویش از آسیب او نگه داشتى.
وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَ
اى خداوند، چه بسیار ابرهاى بلا که بر سر من خیمه زده بود و تو آنها را پراکنده ساختى و چه بسا ابرهاى آبستن از نعمت خود بر سر من فرستادى تا بر من ببارند
وَ جَدَاوِلِ رَحْمَهٍ نَشَرْتَهَا وَ عَافِیَهٍ أَلْبَسْتَهَا وَ أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا وَ غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا
و چه بسا جویباران رحمت که براى سیراب کردن من جارى کردى و چه بسا جامه هاى عافیت که بر تن من پوشیدى و چه بسا چشمان حوادث را که بر دوختى و چه بسا حجابهاى غم و اندوه که به یک سو زدى
وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ وَ صَرْعَهٍ أَنْعَشْتَ وَ مَسْکَنَهٍ حَوَّلْتَ
و حسن ظن مرا صورت حقیقت دادى. چه بسا به جاى فقر و نیازمندى، توانگرى و بىنیازى بخشیدى. چه بسا به سر در افتاده بودم و تو مرا بر پاى داشتى و چه بسا مسکنت و بیچارگى که به یکبارگى از میان برداشتى.
کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلاً مِنْکَ وَ فِی جَمِیعِهِ انْهِمَاکاً مِنِّی عَلَى مَعَاصِیکَ لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ
بار خدایا، همه اینها انعام و احسان تو بود و حال آنکه من همچنان در نافرمانى تو غوطهور بودم، ولى نه بدکرداریهاى من تو را از احسان خویش بازداشت
وَ لاَ حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ لاَ تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ
و نه احسان و تفضل تو مرا از ارتکاب اعمالى که تو را به خشم آورد. آرى، تو هر چه کنى کس را یاراى بازخواست تو نیست.
وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ
اى خداوند، از تو خواسته شد، عطا کردى. بىدرخواست، دهش آغاز کردى. چون خواستار فضل و احسانت شدند، در بخشش سخاوت ورزیدى.
أَبَیْتَ – یَا مَوْلاَیَ – إِلاَّ إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلاً وَ إِنْعَاماً وَ أَبَیْتُ إِلاَّ تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِکَ وَ تَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ وَ غَفْلَهً عَنْ وَعِیدِکَ
زیرا اى مولاى من، جز احسان و تفضل و نیکى و انعام را بر خود نپسندیدى و من جز ارتکاب محرمات و تجاوز از حدود تو و غفلت از هشدارهاى تو به جاى نیاوردم.
فَلَکَ الْحَمْدُ – إِلَهِی – مِنْ مُقْتَدِرٍ لاَ یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاهٍ لاَ یَعْجَلُ
پس حمد باد تو را اى خداوند من، که تو آن مقتدرى هستى که مغلوب نمى گردى و بنده ات را مهلت مى دهى و در کیفر او شتاب نمىکنى.
هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ
بار خدایا، در اینجا کسى ایستاده که به فراوانى نعمتت اعتراف مى کند ولى نعمتهاى تو را با خطا و تقصیر خود پاسخ مى گوید. جاى کسى است که خود به تباهى خود گواهى مى دهد.
اَللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُحَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا
اى خداوند من، به تو تقرب مى جویم به مقام رفیع محمد و طریقت درخشان على و به وسیله آن دو به تو روى مىآورم که مرا از شر آنچه از آن به تو پناه آورده ام پناه دهى،
فَإِنَّ ذَلِکَ لاَ یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ وَ لاَ یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
که بر آوردن این نیاز با وجود توانگریت تو را به تنگنا نیفکند و با وجود قدرتت به رنج نیندازد، که تو بر هر کارى توانایى.
فَهَبْ لِی – یَا إِلَهِی – مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِکَ وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
اى خداوند من، به من ارزانى دار رحمت و دوام توفیق خود را تا آن را چون نردبامى گیرم و به مقام خشنودیت عروج کنم و از عذاب تو ایمنى گزینم. یا ارحم الراحمین.
دعای حضرت موسی برای نابودی فرعون و فرعونیان:
“رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُواْ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ”
موسى گفت: … اى پروردگار ما، اموالشان را تباه ساز و دلشان را سخت کن. ایمان نمىآورند تا آن گاه که عذاب دردآور را بنگرند
دعای نابودی دشمن سرسخت
این دعا نیز برای غلبه بر دشمن و همچنین رفع هم و غم مداومت بر آن مجرب می باشد:
“سبحان اللّه کما ینبغی للّه و الحمدللّه کا ینبغی للّه و لا اله الا اللّه کما ینبغی للّه و اللّه اکبر کما ینبغی للّه و لا حول و لا قوه الا باللّه و صلی اللّه علی محمد النبی و علی اهل بیته و جمیع المرسلین و النبیین حتی یرضی اللّه”.
دعای به زانو درآوردن دشمن
برای دفع دشمن و بدخواه و حسود و کسانی که از آدم بدگوئی و غیبت می کنند (کلا آدمهایی که از آنها دل خوشی نداریم)، و فاصله انداختن بین آنها و افراد زندگیم ، چه دعاها یا ذکرهای ماثوری وارد شده است ؟
از روایات استفاده می شود که موارد زیر برای این منظور مناسب است :
1. استعاذه زیاد یعنی زیاد گفتن « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ».
2. خواندن معوذتین یعنی دو سوره فلق و ناس .
3. خواندن آیات 97 و 98 سوره مبارکه مومنون یعنی وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ و اعوذ بک ان یحضرون .
4. حرز حضرت سجاد
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمن ِالرَّحیمِ
بِسْم اللَّهِ وَ بِاللَّهِ
سَدَدْتُ اَفْواهَ الْجِنِّ وَالاِنْسِ وَالشَّیاطینِ وَالسَّحَرَةِ وَالاَبالِسَةِ مِنَ الجِنِّ وَالاِنْسِ
وَالسَّلاطینِ وَ مَنْ یَلُوذُ بِهِمْ
بِاللَّهِ الْعِزیزِ الاَعَزِّ وَ بِاللَّهِ الْکَبیرِ الاَکْبَرِ
بِسْمِ اللَّهِ الظّاهِرِ الْباطِنِ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ
الَّذى اءقامَ بِهِ السَّمواتِ وَالاَرْضَ
ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لایَنْطِقُونَ قالَ
اخْسَؤُا فیها وَلاتُکَلِّمُونِ ،
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَیُّومِ
وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً
وَ خَشَعَتِ الاَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ اِلاّ هَمْساً
وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ اَکِنَّةً اَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فى اذانِهِمْ وَقْراً
وَ اِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِى الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى اَدْبارِهِمْ نُفُوراً
وَ اِذا قَرَاْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً
وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ اَیْدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهمْ سَدّاً فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لایُبْصِرُونَ
اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى اَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا اَیْدیهِمْ فَهُمْ لایَنْطِقُونَ
لَوْ اَنْفَقْتَ ما فِى الاَرْضِ جَمیعاً ما اَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ
وَلکِنَّ اللَّهَ اَلَّفَ بَیْنَهُمْ اِنَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ
وَ صَلّىَ اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است،به نام خدا و به خدا،دهانهاى جنّ،و انس و شیاطین و جادوگران و ابلیسان از جنّ و انس و پادشاهان و هرکه به آنها پناه مى برند بستم به خداى عزیز عزیزتر و به خداى بزرگ بزرگتر،به نام خداى ظاهر باطن مستور محفوظ که بر پا کرد به آن آسمانها و زمین را،سپس بر عرش مستولى شد،به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است،عذاب بر آنان واقع شد،به خاطر ستمى که روا داشتند،پس آنان سخن نمى گویند.به آنان گفت همچون سگ در دوزخ دور شوید وسخن نگویید،
و فروتن شد چهره ها براى آن زنده پاینده.و به تحقیق محروم شد آن که بار ستم به دوش کشید،آهسته شد صداها در برابر خدا،پس نشنوى مگر صدایى پنهان و بر قلوب کافران پرده نهادیم،بازدارنده از اینکه قرآن را بفهمند،و در گوشهایشان سنگینى،زمانى که پروردگارت را در قرآن به تنهایى یاد کنى،به خاطر رمیدگى از حق روى به پشت بازگردانند،زمانى که قرآن بخوانى،بین تو و آنان که ایمان به آخرت ندارند،پرده پوشیده اى قرار مى دهیم،و از پیش رویشان،سدّى و از پشت سرشان سدّ مى گذاریم،پس آنان را پوشانیدم،در نتیجه حق را نمى بینند،امروز بر دهانهایشان مهر مى زنیم،و دستهایشان با ما سخن گویند،پس خود آنان سخن نگویند،اگر همه آنچه در زمین خرج مى کردى،نمى توانستى بین دلهایشان الفت پدید آورى ولى خدا میان آنان الفت برقرار کرد،به درستى که او عزیز و حکیم است،و درود خدا بر محمّد و خاندان پاکش.
برگرفته از سایت ملکوتی ها
*******************************
بازنشر : سایت دعا 786 سایت بزرگ ذکر و دعا و فال و تعبیر خواب و باستان شناسی